کد مطلب:304435 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

سفارش اکید به تقوا
«وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّركَ اِخلاصاً بِالرُّبُوبِیَّةِ «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ» [1] وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهاكُمْ عَنْهُ، فَاِنَّهُ: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ». [2] و در نهایت، برای اخلاص در پیمودن راه بندگی، شرك ورزیدن را حرام كرد. پس ای مردم! از خدا آن گونه كه سزاوار پروا كردن از اوست، پروا كنید، و زینهار، جز مسلمان نمیرید و خدا را در آنچه بازداشته، پیروی كنید؛ چرا كه از بندگان خدا، تنها دانایان اند كه از او می ترسند.

فاطمه(س) این فراز از گفتار خویش را با بیان حكمتِ «ایمان»، آغاز كرده است و به حكمت «شرك نورزیدن و اخلاص در ربوبیّت» پایان داده، تا نقش عملی تكالیف دینی را در تحكیمِ مبانی ایمان، و عاری بودن آن را از هرگونه شائبه و آلایش، تبیین كند؛ زیرا در قرآن كریم آمده است كه:

وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ. [3] و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند، جز اینكه با او چیزی را شریك می گیرند.

در توضیح این آیه از امام باقر(ع) روایت شده است:

شِرْكٌ طاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْكٌ عِبادَةٍ، وَ الْمَعاصی الَّتی یَرْتَكِبُونَ فَهِیَ شِرْكُ طاعَةٍ اَطاعُوا فیها الشَّیْطانَ فَاشْرَكوا بِاللَّهِ الطَّاعَةَ لِغَیْرِهِ وَ لَیْسَ بِاشْراكِ عِبادَةٍ اَنْ یَعْبُدوا غَیْرَ اللَّهِ. [4] مراد از شرك [در «وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»]، شرك در اطاعت و فرمانبرداری است، نه شرك در عبادت و پرستش؛ یعنی گناهانی كه مرتكب می شوند، در حقیقت، همان شرك در فرمانبرداری است؛ چرا كه گناهكاران، با انجام گناه، شیطان را فرمان برده اند. بنابراین، در اطاعت از خداوند، غیر خدا را نیز شریك قرار داده اند، نه در پرستش او.

در قرآن كریم آمده است:

الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ. [5] كسانی كه ایمان آورده و ایمان خود را به شرك نیالوده اند، آنان راست، ایمنی و ایشان، راه یافتگان اند.

اخلاص در ربوبیّت، بدین معناست كه تدبیر عالم، همچون آفرینش، ویژه خداوند است:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماوَاتِ والْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ. [6] در حقیقت، پروردگار شما آن خدایی است كه آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرشِ [جهانداری] استیلا یافت. روز را به شب - كه شتابان آن را می طلبد - می پوشاند، و نیز خورشید و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده اند، پدید آوَرْد. آگاه باش كه عالم خلق و امر، از آنِ اوست. فرخنده خدایی است پروردگارِ جهانیان.

بنابراین، چون او «رَبُّ الْعالَمین» است، همه چیز زیر پوششِ ربوبیّت او قرار دارد: هم آفرینش و هم تدبیر جهان، هر دو به دست اوست. مفهومِ «اخلاص در ربوبیّت»، این است كه آدمی رفتارهای خود را بر خواست و اراده خداوند منطبق سازد؛ یعنی سلوك فردی و اجتماعی و عبادی اش را ویژه خداوندِ خالق و در میسر خشنودی او قرار دهد، تا هم عقیده و ایمانش استحكام یابد، و هم سلوك اخلاقی اش نیكو گردد؛ چرا كه «حكمت مشترك» و به تعبیر دیگر، «هدف عالی» در تشریع الهی، این است كه آدمیان با انجام تكالیف دینی، از نزدیك ترین و روشن ترین راه به سوی قرب پروردگار خویش، نائل آیند. درك این حقیقت، توضیح بیشتری می طلبد كه لازم است بدان پرداخته شود. اساساً دین، عبارت است از طرحی عملی كه از جانب خدای تعالی برای پرورش انسانها مقرّر گشته، تا چون مردمان بر طبق آن طرح الهی رفتار كنند، دارای عقیده پاك و خالص، و اخلاق نیكو و پاكیزه، و رفتارهای شایسته گردند. این دستورهای دینی، علی رغم انسجام و یكپارچگی شان بر سه گونه اند و به عبارت دیگر، طرحهای دینی دارای سه فصل اند: 1) فصل عقیده و ایمان به مبدأ و معاد و نبوّت و امامت و...؛ 2) فصل اخلاق؛ 3) فصل عمل كه مهمترین آنهاست؛ چرا كه انسان، موجودی است «عملی»، بدین معنا كه باید عمل كند تا عالم گردد، و باید عمل كند، تا سلوك اخلاقی اش نیكو شود. در حقیقت، عمل، منشأ پیدایش آگاهی ها و عقاید است و آدمی، در آغازْ عمل كرده، سپس دارای عقیده و فكر شده است. به عبارت دیگر، دانش ها و آگاهی های انسان، عبارت اند از همان یافته ها و ذخیره هایی كه در نتیجه عملِ چشم و گوش و دیگر حواس او از این جهان برگرفته و در حافظه خود، نگه داتشه است. كودكی كه از مادر به دنیا می آید، در آغاز هیچ گونه دانش و آگاهی ای ندارد و به تدریج، چیزهایی را كه در اطراف خود می بیند و آنچه را كه می شنود، صورت آنها را در حافظه خود نگه می دارد و از روی آنها، آنچه را كه ندیده و نشنیده است، بر یافته های خود می سنجد، كه نام آن، دانش و آگاهی است؛ یعنی وجود انسان، همانند خزانه ای است كه هرچه از روزنه های آن وارد می شود، در آن می ماند و پس از آنكه مجموعه ای از وارده شده ها در آن قرار گرفت، نیرویی در انسان نهفته است یا پدید می آید كه از جمع و مقایسه و سنجش آنها با یكدیگر، به موجودات و چیزهایی دیگر پی می برد:

وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ. [7] و خدا شما را از شكم مادرانتان - در حالی كه چیزی را نمی دانستید - بیرون آورد، و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، باشد كه سپاسگزاری كنید.

نكته مهم تر اینكه برای انسان كه در این جهان زندگی می كند، هر چیزی باید نتیجه عملی داشته باشد. شاید برخی بر این گمان اند كه عقیده به توحید، به تنهایی برای تأمین سعادت آدمی كافی است؛ در حالی كه چنین نیست، بلكه ثمره توحید باید در زندگی اش ظاهر گردد و سلوك اخلاقی و عملی او، جلوه های ایمان و گرایش توحیدی او باشد. اگر آدمی در حوزه خیالِ خود زندگی می كرد و از پرداخته های خیال خویش می خورد و می آشامید و در خیال، با انسانهای دیگر همنشین بود و با آنها در داد و ستد بود، این امكان بود كه در امور دینی و اخلاقی نیز به همان عقیده تنها بسنده كند؛ لیكن در روی این زمین و زیر این آسمانِ كبود، زندگی می كند و از مواد این زمین، بهره مند می شود و انسانهای دیگر نیز همانند او از این زمین پدید آمده اند (مِنْها خَلَقْناكُمْ) و با او در برخورد و تعامل اند. بنابراین، امور دینی و اخلاقی هم باید در این زندگی به كارش آید. آفریدگار هستی، انسان را به این جهان آورده است تا در پرتو عمل، خویشتن را برای زندگی پاكیزه و نشاطآور در جهان دیگر، آماده سازد. علی(ع) فرموده است:

أَرادَ اَنْ یَبْلُوَكُمْ اَیُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً فَبادِرُوا بِأَعْمالِكُمْ تَكُوُنُوا مَعَ جیرانِ اللَّهِ فِی دارِهِ، رافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ وَ اَزارَهُمْ مَلائِكَتَهُ، وَ أَكْرَمَ اَسماعَكُمْ اَنْ تَسْمَعَ حَسیسَ نارٍ أبَداً، وَصانَ اَجْسادَهُمْ اَنْ تَلْقی لُغُوباً وَ نَصَباً «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤتیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ ذُوا الْفَضْل الْعَظیمِ». [8] خداوند، خواسته است شما را بیازماید تا كار كدام یك از شما بهتر آید. پس با كردارهای خود، پیشی گیرید تا در خانه خدا با همسایگان خدا باشید. پیامبرانِ خود را رفیقان آنان كرده، و فرشتگانش را به زیارتشان برانگیخته،، و گوشهاشان را حرمت نهاده است تا بانگ آتش را نشنوند، و تن هاشان را نگاهداشته است، از اینكه رنجی یا سختی ای بدان رسد. «این بخشش خداست، به هركس كه خواهد، دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است».

و روشن است كه اگر آدمی در زندگی هدایت شود، پس از مرگ نیز سعادتمند خواهد بود.، وگرنه هركس كه در این زندگی كور و گمراه است، در آخرت نیز كورتر و گمراه تر خواهد بود:

وَمَن كَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً. [9] و هركه در این دنیا كوردل باشد، در آخرت هم كوردل تر و گمراه تر خواهد بود.

بانوی مكرّم اسلام، در بخش پایانی این قسمت از سخنان خویش و پس از تشریح حكمت و هدف عالی تشریع پاره ای از احكام الهی، به ویژه طرح مسئله امامت و نقشِ محوری آن در تأسیس نهادهای جامعه اسلامی و اداره آن، آیاتی را تلاوت كرده است كه بیان كننده مسئولیت مسلمانان نسبت به خداوند و شریعت مقدّس اسلام است.

رعایت تقوا چنانكه شایسته اوست (اِتَّقُوا اللَّهَ حَقِّ تُقاتِهِ)، یعنی تقوایی كامل و به حق و همیشه و در همه جوانب زندگی، كه به خودداری و اجتناب از حرامها و انجام واجبهای الهی، حتّی پروایِ بروز انگیزه ها و محرّكهای حرام و مخالف احكام شرعی می انجامد، مسلمانان باید خدا را حاضر و ناظر بدانند و در گفتارها و رفتارها و حتّی بالاتر از آن، اندیشه ها و افكار خود، مراقب خویشتن باشند؛ چرا كه مسلمان، یعنی كسی كه ایمان و اعتقاد و باورِ به خدای یگانه زنده شنوای بینای دانای توانا دارد؛ خدایی كه از اسرار دلها آگاه است؛ خدایی كه جهان را بر اساسِ نظم و حساب و عدالت، برپا كرده است. «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ». [10] هیچ عملی و اندیشه ای از نیك و بد، در پیشگاه او گم نمی شود و هركس را به آنچه انجام داده است، نیك یا بد پاداش یا كیفر می دهد. بدین روی، فاطمه(س) پس از آنكه مخاطبانِ مدّعیِ ایمان را از حكمت احكام الهی آگاه كرد، آنان را به وظایف اسلامی و مسئولیت بزرگی كه بر عهده دارند، متوجّه ساخت و این آیه را تلاوت فرمود: «اِتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لاتَمُوتُنَّ اِلّا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ». گویی نتیجه و نهایت فرمانِ «اِتَّقُوا اللَّهَ» و تأكید «حَقَّ تُقاتِهِ» آن است كه همچنان كه اسلام را پذیرفته اند، بر این عهد پایدار بمانند و وصیّت پیامبر بزرگوار اسلام را در ظرف فراموشی نهند و خود را از پیروی هواهای نفسانی برهانند و در نهایتِ زندگی و به هنگام فرارسیدن مرگ، تسلیم حق گردند و جز مسلمان نمیرند: «وَ لاتَمُوتُنَّ اِلّا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ». چرا كه: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ؛ [11] از بندگان خدا، تنها دانایان اند كه از او می ترسند».


هركه او بیدارتر، پُر دردتر

هركه او آگاه تر، رُخ زردتر [12] .



[1] سوره آل عمران، آيه 102.

[2] سوره فاطر، آيه 28.

[3] سوره يوسف، آيه 106.

[4] الميزان، ج 11، ص 283.

[5] سوره انعام، آيه 82.

[6] سوره اعراف، آيه 54.

[7] سوره نحل، آيه 78.

[8] نهج البلاغه، ترجمه شهيدي، خطبه 183.

[9] سوره اسراء، آيه 72.

[10] تفسير صافي،، سوره الرحمن (حديث نبوي).

[11] سوره فاطر، آيه 28.

[12] مثنوي، دفتر دوم، بيت 629.